لعنتی

ساخت وبلاگ
 لعنتی....
پایه ی زندگیمون از بچگی این بوده[یکی بود،یکی نبود]
عوضش کردم...چون طاقت نبودش رو نداشتم[یکی بود،اون یکی هم بود]
باز هم عوضش کردم...چون اون به خاطر خودم نبود...به خاطر یه چیز دیگه از من بود که ارزش نداشت...[یکی نبود،یکی بود]
اوپس:-) باز هم عوض شد...حاضر شد در نبود من باشه...اما در نبود اون یکی خواست نباشع[یکی نبود،اون یکی هم نبود]
عوضی،نمیشه....اصلا نمیشه...داستان از اول این بود:
«یکی بود،یکی نبود.غیر از خدا هیچکس نبود»
اینقدر که فکر خودمونیم...اون بالایی یادمون رفت.اگه من نباشم و اون یکی نباشه...اصلا خدا تو داستان نیست...
باز شد داستان ازلی،نتوانستیم پایه ی زندگی مان را روی چیز دیگری بسازیم...
و چرخه ی ناهنجار زندگی:::
{یکی بود،یکی نابود}َ
no love√ love...
ما را در سایت no love√ love دنبال می کنید

برچسب : به درک,آواتار ها قشنگ دخترونه,شطرنج,من نقاشی کشیده ام,سکوت,روانی, نویسنده : no love√ love mehraveh بازدید : 397 تاريخ : يکشنبه 22 دی 1392 ساعت: 12:05

نظر سنجی

وبلاگم خوف بود؟

خبرنامه